پست‌ها

نمایش پست‌ها از مه, ۲۰۰۶

یک صد و شصت و چهار

تو به من خنديدي و نمي دانستي من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديم باغبان از پي من تند دويد سيب را دست تو ديد غضب آلوده به من كرد نگاه سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك و تو رفتي و هنوز سالهاست كه در گوش من آرام آرام خش خش گام تو تكرار كنان مي دهد آزارم و من انديشه كنان غرق اين پندارم كه چرا خانه كوچك ما سيب نداشت ---------

یک صد و شصت و سه

از بد روزگار قریب به 6 ماه به زمان عزیمت اینجانبان به اجباری دولت کریمه نمانده و می بایست فی الفور کارهای باقیمانده را رتق و فتق ( صحت و خطای املایش را بر ما ببخشایید ) امور جاریه پرداخته تا در این دو سال دوری و رفتن به کما اتفاقک خاصی بر ما نیافتد. من جمله کارهایی که باید رسیدگی نماییم وضعیت مکتب خانه و کتابت هایمان در این زمان است . از دگر کارها سبعته صنایع که عمریست بر ان خون دل خوردندی و رنجها برده و حال باید این طفل دو ماه را رها کرده تا خویش راهش پیدا کرده و زندگی اش هموار نماید هرچند اطمینان داریم که رهنمایی دوستان به زودی ِ زود ره به ترکستان برده و طعمه گرگان گشته و جان ز جان در خواهد نمود اوضاع مملکتی هم که بس نا به سامان گشته زیاد پیگیرش نگشته ایم امیدواریم تا پایان خدمت اجباریمان رهبران دول خاور دور و نزدیک و فرنگستان به اسلام گرویده باشند و پا به پای ما فریاد زنند اههمم اما آرزو که بر جوانان عیب نیست؟ هست ؟ این را هم زیاد پیگیر نمی شویم به هر جال در لاینی که نا به هنگام اوفتاده ایم می بایست بر جایمان جلوس کرده و نظاره گر بوده و احوالات ارضیه و مافوق ارضیه را نادیده انگاشته

یک صد و شصت و دو

دومین همایش هفته مهندسی صنایع هم تمام شد بچه ها متشکریم

یک صد و شصت و یک

خوبه باید بعد از 2 سال و 3 ماه خودش یه عمره باشه همه چیز رو پاک می کنم همه چیز رو نه به خاطر اینکه دلم می خواد به خاطر اینکه دلت می خواد مطمئن باش