پست‌ها

نمایش پست‌ها از سپتامبر, ۲۰۰۶

یک صد و هشتاد و یک

تصویر
یه دوره ی سه ساله ی دیگه هم تموم شد بچه های دوره ی یازدهی اولین بچه های بودن که رفتم سر کلاسشون و ماجراهای زیادی داشتم خوب البته سخت هم بود اما هیچ وقت اردوی اشفکیس ( اصفهان - شهرکرد- فارسان-کوهرنگ -یاسوج - سمیرم ) رو از یاد نمی برم خوب این نیز بگذرد اما زندگی عرصه یکتای هنرمندی ماست هرکسی نغمه خود خواند و از صحنه رود صحنه پیوسته به جاست خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد ... پی نوشت : 1- ماه مبارک شروع شد .. برام دعا کنید 2- مدرسه ها شروع شد ... دلم برای دفتر نو .. بوی کتاب مدرسه ... 3- پاییزه ... دلم بارون می خواد و راه رفتن .. دلم می خواد جبران کنم .. دلم می خواد ثابت کنم ... دلم می خواد ( به قولی گفتنی من می خوااااام )

یک صد و هشتاد

تصویر
امسال مدرسه نمی رم یعنی نه این که خودم نخوام یه سری مسائلی پیش اومد که ترجیح دادم وارد درگیری بی فایده با سیستم مدرسه نشم اما خوب فعالیت ها رو نمیشه ترک کرد نمیشه ولش کرد .. به حر حال مدرسه رو نمیشه کامل رها کرد ... یه هفته کمتر مونده به ماه رمضان هر سال یه سری تصمیم هایی می گیرم که توی این ماه تغیراتی انجام بدم یه سری کارهایی بکنم و یه سری کارها رو نکنم تا یه مدتم هست ها اما بعدش همون آش و همون کاسه دارم از خودم نا امید میشم داره کم کم ترک هام درست میشه داره درستش می کنه حس خوبیه حس یه کویر رو دارم که داره سیراب میشه

یک صد و هفتاد و نه

تصویر
هم می ترسم هم دلم می خواد هم نگرانم هم دودلم هم آرزوش رو دارم هم دوست دارم خیلی وقتها که فکر می کنم تنم می لرزه نمیشه نمی تونم کاش یه ذره فقط یه ذره دلم قرص بود یا مهدی ( عج) مدد ... نمی دونم آقا می ترسم دوست دارم و از خدا می خوام که ظهور کنید اما می ترسم و گاهی که پیش خودم فکر می کنم شاید جزو لشکر مقابلت باشم شما چی ؟ میلاد شریک قرآن منجی عالم حضرت مهدی (عج) مبارک به امید اینکه بیایی