پست‌ها

نمایش پست‌ها از ژانویه, ۲۰۰۴
تصویر
یک شنبه پنجم بهمن ماه 1382 هشتاد و نهم السلام علیک یا اهل النت حال شما ... اوضاع بر وفق مراد است انشاله قراری بر این بود که تا انتهای آزمون ها کتابت نکنیم اما دل وامانده ان طاقت نیاورده و بنابر خواست دوستان و شوری که شد عزم بر این گشت تا به کتابت مشغول گردیم فی الحال برای حسن آغاز وصف الحال کنیم و شرح ماوقع نماییم آری آزمونهای مکتبخانه آغاز گشته و ما همچنان به مانند آهوان در برف مانده ایم اولین آزمون که مربوط بود به درس دقیق و خوب نگاه کن همه چیزو متر کن ( آزمایشگاه اندازه گیری دقیق و کنترل کیفیت) نامش لرزه بر اندام نحیفم اندازد چه رسد به آزمونش .... این درس را پاس خواهیم کرد ( تشویق دربار ) دیمین آزمون که همانا پیزیک دیم بود که برای بار دیم اخذ نموده و حذف نمودیم ( تشویق بعضی از درباریان) بس که من شمس ابن ذی الجوشن ( نام اوستاد بود ) ترس داریم و شب آزمون در دلمان "هایر" داشت البسه میشست . لازم به ذکر این نکته بود که فردای آزمون پیزیک آزمون داشیم بس دشوار که همانا آزمون سرشماری شانسی ( آمار احتمالات ) بود که من وجود واحد رختشویی ( این یکی هم نام اوست
بیست و هفتم دی ماه 82 هشتاد و هشتم آســــمون آبیه آســـمون تاریکه آســـمون زخمیه آســـمون ابریه رنــگ من آبیــــــــــه عشق من تـــــاریـــکه قلب من آســــــــمونــیه بارونش خــــونــــیـــه قلب من آســــــــمونــیه بارونش خــــونــــیـــه خـــسته ام از دردی سخت تشـــنه ام به دستی گرم امیدم به پــروازه اشـــــــــــــــک زیباست امیدم به پـــروازه اشـــــــــــــــک زیباست گیتـــارم گریه کـــن دردمو مـی فهمـی سردمه سردمه دیگه تنهایی شاعر رو نمی شناسم
تصویر
بیستم دی ماه یک هزار و سیصد و هشتاد و دو هشتاد و هفتم با درورد و بدرود بر اهل نت و آرزوی خرسندی و بهروزی بر شما آری چرخ ایام چرخید تا مارا بدبخت نماید و ایام الازمون باز گردد و ما را همانند همیشه براین حرف رساند که ای کاش .. ای کاش اهل دربار ما را یاری کنند و مکتبخانه کمی استحاله کرده ما توانیم مطالب را گذرانیم تا خزانه بیش از این تهی نگردد . زین سبب پس از شور فراوان با وزرا و وکلا بر این نتیجه رسیدیم که باید فی الفور خود را به طبیبی سپرده تا دردمان دوا نموده و دوزشی ( بر وزن دوختن ) نموده تا توانیم آزمون ها را سربلند بیرون آییم .... اول چیزی که طبیب بر ما نوشت آن بود که مدتی باید ببندنم بر تخت تا توانم عادت واعتیادمان بر دهکده جهانی و نت را ترک نموده که کاری بس دشوار تر از آزمون مکتبخانه بود اما چون زورش چربیده این مطلب که در حال کتابتم آخرین دست خط ماست که بر شما روا داریم و تا یازدهم بهمن ماه از نظر بعید است تا توانیم آپ نماییم .... اما این عمل هیچ توجیهی بر شما اهل نیست که ما را ترک کنید ... اما چون مطمئنا ما را ترک خواهید کرد رزمایشی بر شما معرفی کنیم تا
تصویر
پانزدهم دی ماه هزار و سیصد و هشتاد و دو هشتاد و شش سلام چند صباحی بود اندر دربار ما رعیت به زبان عامی سخن گفته و رعایت حال ما نکردندی و باعث گشته ز ابهت و جمالاتمان کاسته گردد و موجبات استهزاء اهل منزل گردیم . پس بی خیال حال امت غیور گشته و به زبان خود سخن گوییم و هر که فهمید که هیچ و اگر هم نفهمید تازه همانند خودمان است . اما گوییم از احوالات شخصی برایتان که پس از مدتها بی حوصلگی امروز حوصلمه مان به سر جایش یرگشته و توشه ای نیز به همراه آورده ... آن هم چه توشه ای ... قبضی است به مبلغ 407000 واحد پول مملکتمان که بابت باج و خراج باید فی المجلس به مکتبخانه آزاد پرداخت نماییم ... و از آنجا که خزانه مملکتمان خالی است و دزدان قبلا خالیش کرده بودند ناچار وامی از اجنبیان گرفته و خواب از سرمان گرفته شده دومین توشه که مارا ناراحت کرده و شما را راحت ( پیف) ... سیاهه ی آزمون های مکتبخانه بیدندی که از چندی بعد در شرف آغاز و افتتاح قرار می گیرد ... و باعث شود حظور مبارکمان در نت کمرنگ شده و شما راحت شوید اما چون مشاوران و وزیران گفته اند نت بدون ما به حالت تعطیل است قرار شد در آخ
تصویر
اول ژانویه ساال 2004 میلادی تقربا 11 دی ماه 1382 هجری شمسی هشتم ذیقعده 1424 هجری قمری شش روز از فاجعه بم گذشت .... هشتاد و پنجم سلام ... سال نوی میلادی رو به همه مسیحیان عزیز تبریک میگم البته مسیحی و مسلمان و یهودی و زرتشتی و...نداره به هر حال آغاز یک سال نوست ... ( آخیش بالاخره بعد از مدتی یه تبریک گفتیم ) دوم اینکه این هفته مردم ایران نشون دادن که تو مواقع گرفتاری مهربون ترین آدهمای دنیان ... اما حیف ما ملتی داریم که وقتی گرفتاریم یاد هم میافتیم و .. چه انقلاب ، چه جنگ و حالا هم که زلزله ... همیشه تا نوک دماغمون رو می بینیم .... فقط یه سال از بم که بگذره میبینم که خودمون .. خودمون که الان کلی داریم دل می سوزونیم و گریه می کنیم و کمکشون می کنیم چه کلاهبرداری هایی که نمی کنیم ... لازم نیست حتما طرف مقابلمون بمی باشه ... نه .. آدم که هست .... ماها همون آدم هایی هستیم که سر بحث های چرت و پرت سیاسی سر همدیگه رو می بریم ... یا به خاطر سود بیشتر و مقام زیرآب همدیگه رو میزنیم . عوض بشو هم نیستیم ... 100 سال دیگه هم آدم نمی شیم .. نمی