پست‌ها

نمایش پست‌ها از نوامبر, ۲۰۰۷

دویست و چهل

تصویر
ساعت 12 و سی دقیقه صبح روز یک شنبه 30 آبان 1361 - مصادف با 5 صفر 1403 هجری قمری امسال 30 آبان 1386 مصادف با 10 ذی القعده 1428 25 سال از خدا عمر گرفتم 25 سال یه عمره خیلی حادثه ها برام پیش اومده خیلی تجربه ها خیلی درسها ... اما کاش کودک می ماندم کاش تجربه هایی به دست نمی اوردم اما خوب جبر زمانه آدم رو بزرگ می کنه شناسنامه ها قدیمی تر می شوند و آدمها بزرگتر و پیرتر و ... خدایا شکرت برای همه داده ها و نداده هات شکرت برای همه عمر برای همه لذت ها و دردها شکر عاقبتمان رو به خیر کن امن يجيب المضطر اذا دعاه و يکشف السوء ممنون از تبریک همه و از دوست جون که همه امید زندگیمه

دویست و سی و نه

سلام الان توی یه کافی نت توی شاهرودم هوا بسی سرد است ... هنوز به سرمای اینجا عادت نکردم و هفته ای دوبار سرما می خوریم و اعضای بدن رو در اختیار آمپول دکترهای نظام قرار می دیم خدمت و هزار هزار درد و بلاش هر چند شنیده ام که کسایی که زین پس به خدمت بیایند 24 ماه قراره که خدمت کنند و کلی ذوق در وجودم هست حرف زیادی اینجا نیست بزنم دلم برای حرفهایی که قدیم ها می نوشتم تنگ شده ... فقط یه چیز از خدا می خوام امن يجيب المضطر اذا دعاه و يکشف السوء امن يجيب المضطر اذا دعاه و يکشف السوء امن يجيب المضطر اذا دعاه و يکشف السوء امن يجيب المضطر اذا دعاه و يکشف السوء امن يجيب المضطر اذا دعاه و يکشف السوء

دویست و سی و هشت

وای که چه خاکی گرفته اینجا مثل زندگی یه زندگی روزمره از خانه و 4 تا سرباز تا پادگان و بعدش مینی بوس و خانه و فیلم و خواب و صبح بعد هر روز هر روز هر روز این خدمت سربازی خوب ذوق وسلیقه و قدرت فکر رو از آدم می گیره البته بیشتر جو ارتش این طوره برای همین هم هر چی می خوای توی محل خدمت یه تغییری بدی یه کاری که هم خودت شاداب بمونی و هم راحت تر این بیگاری 2 ساله رو بگذرونی ممکنه باهات مخالفت هم بشه ... باید عادت کرد اما زندگی با همه روز مرگی هاش با همه تلخی هاش شیرینی هایی داره که اگه نبودن .... پی نوشت : امن يجيب المضطر اذا دعاه و يکشف السوء…