یک صد و هفتاد
یادی از قدیم ها ... چند وقتی است یاد نوشته های قدیممان افتاده ایم و سری به آرشیو هم زدیم یادش به خیر حس های جالبی منتقل شد و از خاطر گذشت باسه همین یکی از نوشه های قدیم رو دوباره می گذارم اینجا.... :دی دوازدهميش روز حضرای عالیه بخیر و خوشی باد فی الیوم من حقیر آزمونی بس با وقار ( همون سنگین و خفن و.... ) داشته و از این بابت بسی رنجوریم مریض احوالیم به طوری که قدرت تکلم نداریم . به کتابت بسنده نمودیم اما در توصیفات آزمون گویم که اساتیدی بس دارای عقده های کودکی اقدام به ابداع سوالاتی عجیب و غریب در قلمرو اینتگرال های سه گانه و گاهی بیشتر نموده تا بتوانند در یوم الامتحان ...... ما را به فراخیدگی عظمی رسانده افتخار نمایند و بتوانند سربلند بمانند اما در این راستا در کتیبه ای که موسوم به چل چراغ بوده دست نوشته هایی برجاست که بسی بجا و قابل تحسین می نماید فی البلاگ آورده امیدواریم که مورد التفات رنجورین از امتحان قرار گرفته بنده حقیر را دعا کره تا شاید استاد به دلرحمی مزمن دچار شده و دهی نصیب گرداند امتحان : تصفیه حساب نبرد نابرابر حق و استاد استاد : موجودی که فریب شعار " علم بهتر از ثرو...