پست‌ها

نمایش پست‌ها از مه, ۲۰۰۷

دویست و بیست و سه

نصف شد ... دوره ی آموزشی نصف شد ... با محاسبه ی مرخصی ها تقریبا 25 روز دیگه از خرابشده ی آموزشی خارج می شیم عمر مثل باد میگذره ها ... دیروز بود فکر کنم که ایران از استرالیا 3 - 1 باخت .. مهم فوتبالش نیست ها اما یه جای بازی جواد خیابانی گفت 10 سال قبل ما با برد از استرالیا رفتیم جام جهانی یه هو گفتم چیییییی 10 سال گذشت ؟ چه سریع ... 10 سال .. یه عمره و به چه سرعت 10 سال پیش من 15 سالم بوده ...سال 76 و الان چه زود رسیدیم به 86 به همین سرعن هم اگه برسیم به 89 و 90 بعدش فکر کردم به خوبی ها و بدیها و تجربه و میزان بزرگ شدنم .. دوره ای بود توی یک سال اخیر که خیلی بزرگ شدم و خیلی تغییرات داشتم شاید اندازه ی 4 یا 5 سال و خوبی ها و بدی های و خوشی ها و تلخی ها و رنج ها و نعمت های زیادی دیدم این یک ماه هم با همه سختی هاش و با همه دلتنگی هاش داره کمک خوبی می کنه بهم کمک برای یه ساختن خوب نه در جهت نظام و این حرفها .. نه برای خودم ... برای خودمون ... این هفته میرم ( از فردا 28 اردیبهشت) و احتمالا تا 7 خرداد یا حتی 11 خرداد خبری از مرخصی و خونه اومدن نیست توی این بین هم دوم تا ششم خرداد میریم اردوگا

دویست و بیست و دو

سه هفته از شروع خدمت گذشت .. به قول بروبچ 21 روز خدمت نبووووود! دیگه به پادگان ، صبح ساعت 4 بیدار شدن و شب ساعت 10 خاموشی دادن غذای مزخرف و خوردن آب چاه ، بشین پاشو ، ورزش صبحگاهی و آنکارد کردن تخت و بدو رو و حمام 4 دقیقه ای ( اونم دو نفر زیر یه دوش ) و رژه رفتن ها عادت کردیمسه چهار روز اول خیلی سخت بود .. از دو جنبه ، هم ما 25 سال این هیکل رو تکون نداده بودیم هم از نظر عصبی مشکل پیدا کرده بودیم هم دوری از عزیزان و شهر و زندگی عادی هم امر و نهی شدن و دستور دادن یه سری بچه و آدم هیچی نفهم هم از همه مهمتر حس از دست دادن 2 سال از عمر اما سربازی و اجباری اسمش روشه و مجبور به عادت و تحمل شدیم سعی هم کردیم به نقاط مثبتش فکر کنیم یه ورزیده شدن تن و بدنمون و سحر خیزی و مثلا نظم پیدا کردن و بالا بردن ضریب تحمل به هر حال 3 هفته گذشت 5 هفته دیگه آموزشی تموم میشه یه ذره نگرانی دارم برای بعدش و فکرم مشغوله شهرستان افتادن و این حرفها ... یه ذره بیشتر از یه مقدار برنامه هام رو میریزه به هم ... خلاصه باید تحمل کرد... امید به خدا و بعدش به دوستانی که ببینیم انشاالله می تونن برام کاری کنند یا نه خوب ب

دوست و بیست و یک

تصویر
سلام من یکی از دوستای علی ام که قراره تو این مدته به جاش اینجا بنویسم. البته خودش پنج شنبه ها میاد. راستش دلیل نوشتنم اینه: فردا روز معلمه. سخت ترین کار دنیاس. اینو خودم میدونم. و کم درآمدترین. فقط آدمهایی که عاشق کارشون ان میتونن دوام بیارن توش. تبریک میگم این روز رو به همه معلمها و به خود علی که معلم خیلی خوبیه.