یک صد و سی و دوم

جمعه 12 فروردین 1384

خیلی وقته ازش بی خبرم
دل نا گرونم که نکنه دیگه نبینمش
نکنه دیگه نتونم پیداش کنم؟
اصلا نکنه گمش کنم ؟
اما نه ... اون ته ته دلم میگه نه
آخه محکم و سفت به یه جا وصله که عمرا ازم جدا نشه
اما حیف که نمیشه دیدش
اما خوب باید صبر کرد
تا از قوره حلوا ساخت

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

التماس دعا

یک صد و هشتاد