صد و چهل و چهارم


ترانه ی عاشقانه


شاعری ترانه ی عاشقانه ی زیبایی سرود . و نسخه های بسیاری از آن تهیه کرد و برای دوستان و آشنایانش ، زن و مرد ، فرستاد.
حتی آن را برای آن زن جوانی فرستاد که تنها یک بار دیده بود و آن سوی کوه ها می زیست .
یکی دو روز بعد پیکی از سوی زن جوان آمد و نامه ای آورد . زن در نامه نوشته بود :
بگذارید این اطمینان را به شما بدهم ، ترانه ی عاشقانه ای که برایم فرستادید ، بسیار مسحورم کرده . اکنون بیایید و پدر و مادرم را ببینید تا ترتیب مراسم ازدواج را بدهیم .

و شاعر به نامه پاسخ داد و نوشت :
دوست من ، این فقط ترانه ی عاشقانه ای بود که از قلب شاعری برمی خاست و هر مرد و زنی آن را می خواند

و زن در نامه ی دیگری پاسخ داد :
بوقلمون صفتِ دروغگو ! از امروز تا دم مرگ ، به خاطر کار تو از شاعران متنفر خواهم بود .




زیر نویس ها :
پنج شنبه و جمعه دومین المپیاد 2 در 12 بید .... کاریتون نباشه چیه
محض اطلاعات عمومی گفتم

خیلی مملکتمون باحاله .. رفتم یه وزارت خونه کارم گیر بود مرده رک و راست میگه پول زور بده !!!!

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

التماس دعا

یک صد و هشتاد