پست‌ها

نمایش پست‌ها از 2019

سه شنبه

دیشب خیلی بد خوابیدم تا ساعت دوازده و نیم با حجت بحث می کردم و .. کلی فکر و خیال داشتم تا صبح نمی دونم چرا گاهی برای این چیزها حرص می خورم اگر قراره کاری تیمی باشه! اگر قراره تصمیمی رو بگیرن که بقیه افراد هم درش مشارکت دارن چرا در موردش صحبت نمی کنن من موندم خسته ام خنده دار اینه که فکر می کنند تونستن با استفاده از من به کاری که می خوان برسن انسان های بی خایه حتی جرات کار کردن و صحبت با هم رو ندارن و تنها کاری که بلدن پشت سر آدم حرف زدنه مزخرف .... امروز میریم تهران دلم تنگ شده برای بابا

بازگشایی

می خوام دوباره بنویسم! هر روز از حس و حالم خوبیش اینه کسی اینجا رو نمی خونه! خودمم و خودم