پانزدهم دی ماه هزار و سیصد و هشتاد و دو


هشتاد و شش


سلام
چند صباحی بود اندر دربار ما رعیت به زبان عامی سخن گفته و رعایت حال ما نکردندی و باعث گشته ز ابهت و جمالاتمان کاسته گردد و موجبات استهزاء اهل منزل گردیم .
پس بی خیال حال امت غیور گشته و به زبان خود سخن گوییم و هر که فهمید که هیچ و اگر هم نفهمید تازه همانند خودمان است .
اما گوییم از احوالات شخصی برایتان که پس از مدتها بی حوصلگی امروز حوصلمه مان به سر جایش یرگشته و توشه ای نیز به همراه آورده ... آن هم چه توشه ای ... قبضی است به مبلغ 407000 واحد پول مملکتمان که بابت باج و خراج باید فی المجلس به مکتبخانه آزاد پرداخت نماییم ... و از آنجا که خزانه مملکتمان خالی است و دزدان قبلا خالیش کرده بودند ناچار وامی از اجنبیان گرفته و خواب از سرمان گرفته شده
دومین توشه که مارا ناراحت کرده و شما را راحت ( پیف) ... سیاهه ی آزمون های مکتبخانه بیدندی که از چندی بعد در شرف آغاز و افتتاح قرار می گیرد ... و باعث شود حظور مبارکمان در نت کمرنگ شده و شما راحت شوید
اما چون مشاوران و وزیران گفته اند نت بدون ما به حالت تعطیل است قرار شد در آخر هر هفته سری بزنیم تا از احوالات باخبر گشته و به آن سر و سامان دهیم

اما اندر احوالات خود حکومت که یاران جدیدی را به خو الحاقیدیم تا بتوانیم برای اینده دربار موثر باشند. به دیارشان سری بزنید خوش می گذرد .

امروز صبحگاه آزمون آخر مکتبخانه راهنمایی علامه حلی بود و شاگردانمان امتحانی دادندی که بویش همه عالم را گرفتندی .... فهمیدیم که در آموزش یدی طولا داریم و هر که زیر دست ما گردد خان گردد .

بس است دیگر . از بس به زبان خود سخن نگفته ایم یادمان رفته . امیدواریم که بهبود حاصل گردد .
دعایمان کنید تا آزمون مکتبخانه سربلند بیرون آییم
زت زیاد



نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

التماس دعا

یک صد و هشتاد