یک صد و هفتاد و هفت

ياد
هرگز فراموشم نخواهد گشت ، هرگز
آن شب كه عالم عالم لطف و صفا بود
من بودم و توران و هستي لذتي داشت
وز شوق چشمك مي زد و رويش به ما بود
ماه از خلال ابرهاي پاره پاره
چون آخرين شبهاي شهريور صفا داشت
آن شب كه بود از اولين شبهاي مرداد
بوديم ما بر تپه اي كوتاه و خاكي
در خلوتي از باغهاي احمد آباد
هرگز فراموشم نخواهد گشت ، هرگز
پيراهني سربي كه از آن دستمالي
دزديده بودم چون كبوترها به تن داشت
از بيشه هاي سبز گيلان حرف مي زد
آرامش صبح سعادت در سخن داشت
آن شب كه عالم عالم لطف و صفا بود
گاهي سكوتي بود ، گاهي گفت و گويي
با لحن محبوبانه ، قولي ، يا قراري
گاهي لبي گستاخ ، يا دستي گنهكار
در شهر زلفي شبروي مي كرد ، آري
من بودم و توران و هستي لذتي داشت
آرامشي خوش بود ، چون آرامش صلح
آن خلوت شيرين و اندك ماجرا را
روشنگران آسمان بودند ، ليكن
بيش از حريفان زهره مي پاييد ما را
وز شوق چشمك مي زد و رويش به ما بود
آن خلوت از ما نيز خالي گشت ، اما
بعد از غروب زهره ، وين حالي دگر داشت
او در كناري خفت ، من هم در كناري
در خواب هم گويا به سوي ما نظر داشت
ماه از خلال ابرهاي پاره پاره

مهدی اخوان ثالث

این چند روزه ترس قشنگی دارم
ترس جذاب
بدون اون ترس شاید نشه زندگی کرد
البته


بعضی حرفها رو سخت باید زد
بعضی حرفها رو باید گفت
اما
گاهی سخته که تشخیص بدی کجا و کی
یه کلمه رو نگفتن و یا گفتن
مسئله این است

یه نفر یه الماس داشت
بزرگ
خیلی بزرگ
و می دونست خیلی ها بهش حسودیشون میشه
براش یه گاو صندوق بزرگ و محکم خرید
دیکه حتی خودش هم اون رو ندید

دلش نمی خواست کسی بهش نگاه کنه
می ترسید خش بیفته
می ترسید لب پر بشه
می ترسید از جلاش کم بشه
اما
از دست خودش افتاد
خودش انداختش و با بی دست و پاییش لب پرش کرد




بهترين دوست اون دوستيه كه بتوني باهاش روي يك سكو ساكت بشيني و چيزي نگي و وقتي ازش دور
ميشي حس كني بهترين گفتگوي عمرت رو داشتي

به طالع بینی و فال اعتقاد دارید ؟؟
مثلا :آبان امروز :: مثل هميشه شانس با تو خواهد بود از اين بابت جايي براي نگراني وجود ندارد. كسي كه با تمام وجود خود را وقف هدفي يا رسالتي مي كند حتماً موفق خواهد شد.
یا فال قهوه
یا ورق
یا تاروت

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

التماس دعا

یک صد و هشتاد