دوری
چند روزی که تهران بودیم، دیدم چقدر دوری سخته! برگشت سخت تر بود
از جمعه که حال مامان بد شد و رفتیم بیمارستان، دلم آروم و قرار نداره، بودم و دلم لرزید از ترس
نباشم و ...
نباشم و ...
خدا به امید خودت
قاسم سلیمانی رو هم کشتند و گرفتار بین دو دیو عالم به سر می بریم. ما که سوختیم
نگرانی رضا و آینده اش داره می کشتم!
نظرات