هفتاد و ششم


بیست و چهارم آبان ماه هزار و سیصد و هشتاد و دو

مصادف با شب بیست و یکم رمضان هزار و چهارصد و بیست و چهار

شب شهادت علی (ع)


ای مردم ما در زمانه ای پر عناد و بدگینه گرفتار شده ایم .
انسان نیکدل و پاکدامن را در این روزگار بد می شمرند ، ستمکاره در این عصر بر تندباد غرور و نخوتش می افزاید.
آنچه میدانیم سودمان نمی بخشد و آنچه را نمی دانیم نمیپرسیم و از این بدبختی کوبنده ای که فرا می رسد بیم نداریم تا آنگاه که بر سرمان فرود آید .
مردم بر چهار گونه اند :
یکی آنکه از پلیدکاری در زمین باز نمی ایستند مگر هنگامیکه جانشان ناتوان گردد و تیغشان کند و دستشان تهی .
دیگری آنکه شمشیر را برکشیده و آتش شرارتش را برافروخته و سواره و پیاده اش را بسیج کرده ، خود را فروخته و ایمانش را باخته است تا ثروت خلق را به غارت برد یا بر سر سپاهی فرملن راند و یا بر سر منبری بالا رود .
چه بد سودایی است که دنیای پست را بهای خوسشتن خویش بینی و آنرا در ازای آنچه نزد خدا داری بگیری.
دیگری باکار دین در طلب دنیاست و نه با کار دنیا در طلب دین ، آرامش و وقار به خود می دهد و قدمهایش را آهسته و نزدیک به هم بر می دارد و دامن ردایش را به پرهیزکاری فرا میچیند و خود را به درست کاری می آراید و پوشش خدا را پناه پلیدکاری و معصیت خدا میگیرد.
و چهارمین ، کسی است که از عجز خویش ، از دست یافتن به قدرت درمانده است و از بیچارگی خویش به بیچارگی خو گرفته است و به ضعف و فقر و ذلت زندگی خویش تن در داده است ، آنگاه به نام قناعت خود را آرایش می دهد و به جامه پارسایی خود زینت می بخشد و در حالیکه نه در خانه ، نه در بیرون ، نه در دل و نه در زندگی مرد این کار نیست .
در این روزگار تنها تک مردانی هستند و باقی مانده اند که یادروز بازگشت چشمهایشان را فرو بسته و حول محشر اشکهایشان را جاری کرده اند و اینان از معرکه اجتماع رانده شده اند ، بیمناک و بیکس ، لب دوخته و خاموش ، دعوت کننده پاکدل ، سوگوار و دردمند ،در عصر ارعاب و کشتار و تقیه کمنامشان کرده و از یادها برده و خواری و بیچارگی فراشان گرفته است .
در دریای تلخی و شوربختی غوطه می خورند ، دهانشان بسته و دلشان مجروح ، پند دادند و از پا افتادند و در راه آگاهی و هدایت خلق کوشیدند و خسته و دل شکسته گشتند ، شکست خوردند و در توان کم شدند ، کشته شدند و باز در شمار کم شدند .
پس ای مردم ! اینچنین دنیایی باید در چشمتان از تفاله درختی که دباغان از آن رنگ گرفته اند و از ریزه هایی که از مقراض پشم چینان به خاک ریخته است حقیرتر آید.
پیش از آنکه نسل های آینده از سرنوشت شما عبرت گیرند ، شما از روزگار گذشتگان عبرت گیرید .
این زندگی پست و زبونی را که بدان چسبیده اید رها کنید و آزاد شوید که سخت بی بها و بد نهاد است .
که او دنیاپرستانی را که پیش از شما به او دل بسته بودند و به او عشق می ورزیدند رها کرد!

ترجمه و تفسیر خطبه 32 نهج البلاغه
می خواستم این شب رو تسلیت بگم ...
اما دیدم که نباید برای شهادت علی (ع) گریه کرد . نباید به مظلومیت علی گریه کرد .
که او " قسم به پروردگار کعبه که رستگار شد "
برای خودمان که عدالت را برای همیشه خاموش میبینیم گریه کنیم .
برای مسلمانیمان

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

التماس دعا

یک صد و هشتاد