یک صد و هفتاد

یادی از قدیم ها ...
چند وقتی است یاد نوشته های قدیممان افتاده ایم و سری به آرشیو هم زدیم
یادش به خیر
حس های جالبی منتقل شد و از خاطر گذشت
باسه همین یکی از نوشه های قدیم رو دوباره می گذارم اینجا.... :دی

دوازدهميش

روز حضرای عالیه بخیر و خوشی باد
فی الیوم من حقیر آزمونی بس با وقار ( همون سنگین و خفن و.... ) داشته و از این بابت بسی رنجوریم
مریض احوالیم به طوری که قدرت تکلم نداریم . به کتابت بسنده نمودیم
اما در توصیفات آزمون گویم که اساتیدی بس دارای عقده های کودکی اقدام به ابداع سوالاتی عجیب و غریب در قلمرو اینتگرال های سه گانه و گاهی بیشتر نموده تا بتوانند در یوم الامتحان ...... ما را به فراخیدگی عظمی رسانده افتخار نمایند و بتوانند سربلند بمانند
اما در این راستا در کتیبه ای که موسوم به چل چراغ بوده دست نوشته هایی برجاست که بسی بجا و قابل تحسین می نماید
فی البلاگ آورده امیدواریم که مورد التفات رنجورین از امتحان قرار گرفته بنده حقیر را دعا کره تا شاید استاد به دلرحمی مزمن دچار شده و دهی نصیب گرداند

امتحان : تصفیه حساب نبرد نابرابر حق و استاد
استاد : موجودی که فریب شعار " علم بهتر از ثروت " را خورده است . یکی از فلاسفه بزرگ می گوید : " اساتید به دو دسته تقسیم میشوند آنهایی که چیزی نمی دانند و آنهایی که فکر می کنند می دانند " تماشاگر مشتاق نمایش التماس دانشجو
دانشجو : نقش اول نمایش فریب خورده ثانی موجودی که با متر کردن بوفه دستی کشیدن در پارکینگ و تبادل نگاه و جزوه در دانشگاه به تحصیل علم می پردازد یک جور بدبخت بالفطره
مراقب : موجود بیکاری که سالن امتحان را متر می کند . یویو . انسان بد خلقی که در سالن امتحانات می بندد تا در نظام اطلاع رسانی اختلال ایجاد کند .
تقلب : فعل قبیحه و شیرینی که به هوش سرشار چشمان تیز بین و دستان شعبده باز نیاز دارد . هنر هشتم
متقلب : فاعل فعل تقلب . معتمد به نفس . هنر مند . ایوا... دمت گرم
خوره : کسی که روی ورقه اش می خوابد . موجودی که از نمایش تراوشات چندش آور ذهن تهی از لبریزش می هراسد معشوق مراقب . مرد عوضی
سالن امتحانات : کشتارگاه . زمین پاتیناژ مراقب . جایی که به طراح سوال بد و بیراه می گویند . مکانی که استاد تلافی پارازیت ها و ملودی باباکرم موبایل ها را در می آورد .
طراح سوال : موجودی که پاورقی ها .شرح عکسها و منابع و ماخذ را برای در آوردن سوال زیر و رو می کند . کسی که در بچگی برایش پفک نخریده اند .
نمره : واحد شمارش عقده های فرو خورده استاد

متنی جالب بود و ما خوشمان آمد فی الحال امیدوارم حضرات عالیه نیر از این کتیبه لبخندی هر چند صغیر بر لبانتان نهفته باشد
در صورتی که دچار شروطیدگی نگردم هر آنکس که بشناسم به مجلسی جهت بلع شام دعوت نمایم و به قولی به اموال شخصییم آتش نهم

یحتمل خسته شدید و در دل گویید " پسره چل ...... بی ..... " بیکار است و به جای کتابت چرندیاتی از این دست به موقع به تحصیل بپرداز تا در روز جزا اینگونه پریشان حال نباشی

چند وقتی است که کامفیوتر مان دچار قفلیدگی می گردید حکیمی گفت عیب از فن آن باشد شما بگویید با فن معظمی چون این مشکل ز کجا بوده تا بتوانم اقدام عاجل به مرتفع نمودنش نهم

فی الحال کوفته از امتحان دیگر رمقی برای کتابت نمانده ترجیح بر اینست که بر رختخواب جلوس کنم تا شاید اندکی به خواب روم

از اینکه این همه التفات نموده و اظهار نظر نمودید کمال تشکر حقیر سراپا تقصیر را پذیرا شوید
تا یومی دیگر
در پناه حق تعالی باشید

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

التماس دعا

یک صد و هشتاد