شصت و دوم
هشت شهریور هشتاد و دو



سلام سلام سلام ...خوبین برو بچ ...چه خبرا ....
من امروز شارژ شارژم ...جتون خالی امتحان داشتم ...امان از ترم تابستون و امتحاناش .. خوشبختانه میافتم با نمره تک !!! :دی

یه چند روزی نبودم و داشتم "روش تولید " می خوندم . تاثیری هم نداشت . این تازه اولیش بود و چهارشنبه امتحان " تئوری " دارم . دعا کنید این یکی رو بپاسم !!

بریم یر اصل مطلب

1- ممنون از اینکه نظر میدید و منو خوشحال میکنید

5/1 - رسیدن ماه مبارک رجب مبارکتون باشه

2 - مثل اینکه کار قبلی کلی طرفدار داشته ... پس خوشوقتم

3- بنابر قبلی امروزم یه دوست رو معرفی میکنم .. یکی از بروبچ و رفقای چندین و چند ساله که بیشتر از یه ساله که وبلاگ داره و به ما نگفته بود :)) نمی دونم چرا .. اما وقتی فهمیدم وبلاگ داره دیدم که بابا دمش گرم...سابقه داره خفن سابقه دار ...
اسم وبلاگش هم شطحیات بیده و بسی باحال مینویسه ...ببینید حتما ببینید ...راستی این آقا محسن ما تازه از مکه برگشته و کلی حاجی شده ... خوش به حالش بسی خوش به حالش ....

5/3- راستی لعنت به این اینترنت ... لعنت ...بابا توی این یه هفته 2323434 بار دی سی شدم

4- پریروزی داشتم همین جوری الکی الکی توی خیابون ها راه میرفتم که یه دفعه چشمم به یه سوژه جالب خورد ( بابا چرا فکرای بد بد میکنید .... آدم نبود بابا )... یه ماشین بود عروسک ، خـــــــدا ، ناز ، مامانی ، دوپس بعد که دقت کردم دیدم توش یه آقاهه نشسته که ... خدا به دور ..روم به دیوار ... ببخشید این حرفو میزنم ها ... طرف انگار همین الان ار تبت اومده . پیش خودم داشتم میگفتم که ببین خدا پول رو به چه کسایی میده ها !!
اما بعدش پشیمون شدم .. چون یادم اومد خدا که به اینا پول نداده .... اینا پول رو از ما گرفتن :)
بعدشم به این نتسجه اخلاقی رسیدم که راستی ها ... ما ایرانیا عرضه نداریم حق خودمون رو بگیریم و اگر عرضه داشته باشیم حق بقیه رو هم می خوریم . چرا همه چیز رو میندازیم گردن این و اون و دین و دنیا و خدا و........
بابا خلایق هرچه لایق .. یه جمله جالب از فکر کنم شریعتی بود که : وقتی به یه نفر در عالم ظلم میشه هم ظالم و هم مظیوم و هم همه عالم در ظلم بدو شریکند "
وقتی ما فقط مال خودمون ... اونم نه تمام و کمال .. میچسبیم نتیجه اش چی میشه

5- یه خاطره : چند ماه پیش سمت پارک شقایق بودم ( شرق تهران سمت نارمک ) از یه جایی رد میشدم دیدم دم در بانک دو تا موتوری دارن یه مرده رو با زنجیر میزنند ... مرده هم به شکم روی زمین دراز کشیده بود و کیفش رو زیر خودش گذاشته بود ... اول فکر کردم دزد گرفتن و دارن میزننش .. چون ملت همه وایساده بودن و نگاه میکردن
اما بعد دیدم که نه!!!! اون موتوری ها دزدن و دارن میزنند
موتوری ها 4 نفر بودن و آدمهایی که دور و برشون بودن 50 - 60 تا .... هیچ کس هم جرات نداشت بره جلو ...
تا اینکه یه گشت 110 شانسی داشت رد میشد که باعث شد موتوری ها در برن
جالب تر این بود که وقتی مرده میخواست از اون دزدها شکایت کنه یه نفر از این 50 - 60 نفر حاظر نشدن شاهد قرار بگیرن
نمیگم مشکل فقط از مردمه ... همه جا مشکل داره .. از دادگاه ها و پلیس و دزد ها ... که همه با همن ...اما ملت ما هم ترسو شدن ... حتی خودم .. هم ترسو شدیم هم بی تفاوت ....
میگما حالا بیاین انقلاب کنیم

6- بسه دیگه ... مزاحم نمی شم

7- دوست دارم همه آدم ها رو 123354435^1234141343 تا

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

التماس دعا

یک صد و هشتاد